کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

کیان نفس مامان باباش

6 ماه بعد..........

1391/4/10 12:38
نویسنده : sara
376 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم الان از آمدنت کنار ما ٦ ماه و ٢٢ روز می گذره این ٦ ماه خیلی زود گذشت و من دلم برای روزهای اول آمدنت خیلی خیلی تنگ شده . برای لباسای کوچولوت برا پاپوشات که الان دیگه اندازت نیستن و من از تو کمدت جمعشون کردم و الان لباسای جدید تو جایگزین کردم. مامانی حتی دلم برا زور زدنات که هر روز صبح با صداشون از خواب بیدار می شدم و شکم کوچولوتو ماساژ می دادم و حوله گرم روش می گذاشتم تا آروم شه تنگ شده برا اون دست و پای کوچولوت برا اون صورت بی ابروت که الان دیگه ابرو دار دارشده.

روزهای اول اومدنت خیلی به من سخت گذشت اما سختیش هم برام شیرین بود ٢٤ ساعته شیر می خوردی و سر سینه من زخم شده بود و وقتی مک می زدی از درد جیغم در میومد. کار من شده بود شیر دادن و عوض کردن پوشکت و گرفتن باد گلوت و این پروسه تا شب ادامه داشت. شبا معمولا یه بار دم صبح بیدار می شدی برا شیر وقتی هم می خواستی بخوابی یه یک ساعتی شیر می خوردی تا بخوابی و کلا پسر خیلی خوبی بودی. روزهای اول همه برا دیدنت می آمدن و از خوشکلیت تعریف می کردن و اینو بگم که خیلی کادو گیرت اومد(البته گیر مامانی) دایی رضا هم برات از ترکیه کلی لباس و یه زمین بازی خوشکل آورد که از ١٤ روزگی توش می گذاشتمت و تو هی به عروسکالی بالای سرت زل میزدی کم کم به لاکپشتت پا می زدی و از اینکه صداش در می یومد ذوق می کردی و رفته رفته دستاتو بالا می اوردی و به زور می خواستی پروانه خانم بالای سرتو بگیری بعد که نمی تونستی گریه میکردی الانم که دیگه می گیری مکشیشون و هی نشسته گازشون میگیری.

 

الان خیلی خیلی فضول شدی وقتی بهت شیر می دم از سرو کول من بالا میری. اینو بگم که عادت داری حتما روی من دراز بکشی و شیر بخوری غیر از این حالت هم اصلا شیر نمی خوری مگه اینکه نیمه خواب باشی و یا تو ماشین باشیم که بتونم به حالت نشسته بهت شیر بدم. غلت خوردنو از 4 ماهگی شروع کردی الانم کامل می تونی بشینی ولی سینه خیز نرفتی و در تلاشی که بتونی چهار دست و پا بری هر موقع رفتی عکسشو برات می زارم.

از ٤ ماهگی من رفتم سر کار که دقیقا ١٤ فروردین بود و قرار شد ٣ روز خونه مامان مولوک باشی و ٢ روز خونه مامان شهلا .مامان شهلا هم کلاسای دانشگاهشو جوری گرفته که ٢ روز خونه باشه و از شما نگهداری کنه.

من برات یه تاب برقی و یه رو روئک خریدم تا وقتی من نیستم بتونی توشون بازی کنی و سرگرم بشی. چند روز پیش بردمت دکتر که ٦ ماه و ١٧ روزت بود وزنت ٨٦٠٠ گرم بود و قدت ٦٨ که دکترت گفت نسبت به وزن تولدت ١٢٠٠ گرم هم اضافه وزن داری و همه چیز تو چک کرد و خداروشکر مشکلی نداشتی. ولی من همچنان برای قدت نگرانم خدا کنه کوتاه قد نشی......

از ٢ روز پیش برات سرلاک گندمو شروع کردم خدا روشکر خیلی دوست داشتی. اما با فرنی هنوزم میونت خوب نیست . بیسکویت مادرو هم برات تازه شروع کردم که اونو هم خیلی دوست داری.

غذاهایی که تا الان خوردی

فرنی- حریره بادم- سوپ مرغ- سوپ قلم- تخم بلدرچینو مرغ- بیسکویت و سرلاک گندم همراه بامیوه- از میوه ها هم موزو هلو -پرتقال و شلیل که هلو رو خیلی دوست داری .....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان طلا
10 تیر 91 12:17
خداحفظش کنه